درنیکادرنیکا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

درنیکای مامانی و بابایی

این روزها...

سلام دردرکم خانمم قشنگم عزیز مامان دیگه داری بزرگ میشی ولی هنوز بعضی از اخلاقات عوض نشده، هنوز عاشق بازی با بچه ها ی همسن و سالت هستی خدارو شکر هنوز پرشور و پرجنب و جوشی البته بگم یه مدت دختر یکم بدی شده بودی، بهانهگیر، گریه او و....در نتیجه مامان مهدتو عوض کرد. چون در مهد قبلی بعد از مهد را باید خانهمامان بزرگا میگذرونی و اونا هم این نوه گل رو لوس میکردن اما الان با خودم میری و میایی. حداقل یک مسافتی رو با همیم. و به نظرم خیلی خیلی بهتر شدی. قربونت بره مامان.مطمئنم یک روزی از اینکه پر از خوبی و مهربونی هستی از مامان و بابا تشکر میکنی
18 ارديبهشت 1394

تولد درنیکا در مهد کودک

دختر گلم همانطور که گفتم داخل مهد یک تولد کوچیک برات گرفتم البته خود من رو داخل  راه ندادند و به خاله ساناز دوربین دادم تا عکس و فیلم بگیره اگرچه زیاد عکسها جالب نبود وبیشتر فیلم بود این دو تا عکس رو از فیلم ها برداشتم ...
18 آذر 1393

پرنسسم، سفید برفیم، سیندرلای من، تولدت مبارک

بالاخره دخترم 3 سالگیش تموم شد و وارد 4 سالگی شد، دیگه ماشالله برای خودش خانمی شده، دختر گلم شما در حالی 3 سالگی رو به پایان رسوندی که علاقه خاصی به سفیدبرفی و سیندرلا و یا به تعبیری دختر بودن داری. شما عاشق جوراب شلواری و پیراهن هستی و دوست داری با همان ها شب ها بخوابی، کمی پیش حتی اگر در خواب هم جوراب شلواریتو از پات در میاوردیم، بیدار میشدی و گریه میکردی خلاصه که از دست این جوراب کار مامان به مشاور کودک هم رسید ولی الان بهتر شدی نمیدونم باید اصرار کنم تا تو شلوار هم بپوشی یا نه شاید تموم شه و دوره ای داشته باشه. به هرحال شما از شلوار پوشیدن خوشت نمیاد و من هم مجبورم برات هی جوراب شلواری بخرم. دیروز صبح با هم از خواب بلند شدیم و بهت ...
9 آذر 1393