پرنسسم، سفید برفیم، سیندرلای من، تولدت مبارک

بالاخره دخترم 3 سالگیش تموم شد و وارد 4 سالگی شد، دیگه ماشالله برای خودش خانمی شده،

دختر گلم شما در حالی 3 سالگی رو به پایان رسوندی که علاقه خاصی به سفیدبرفی و سیندرلا و یا به تعبیری دختر بودن داری. شما عاشق جوراب شلواری و پیراهن هستی و دوست داری با همان ها شب ها بخوابی، کمی پیش حتی اگر در خواب هم جوراب شلواریتو از پات در میاوردیم، بیدار میشدی و گریه میکردی خلاصه که از دست این جوراب کار مامان به مشاور کودک هم رسید ولی الان بهتر شدی نمیدونم باید اصرار کنم تا تو شلوار هم بپوشی یا نه شاید تموم شه و دوره ای داشته باشه. به هرحال شما از شلوار پوشیدن خوشت نمیاد و من هم مجبورم برات هی جوراب شلواری بخرم.

دیروز صبح با هم از خواب بلند شدیم و بهت گفتم تولدت، یک روز پیشواز رفتیم، آنقدر خوشحال شدی که انگار دنیا رو بهت دادن. سریع آماده شدیم و رفتیم قنادی من برای شما کیک خریدم با شمع 3 سالگی و رفتیم مهد کودک.

متاسفانه مدیر مهد اجازه نداد من داخل بیام ولی وسایل دادم و دوربین را هم دادم خاله ساناز خدایی هم دستش درد نکنه فیلم های قشنگی ازت گرفته خدا رو شکر تو خیلی خوشحال بودی.

راستی دیشب هم مامان مریم و دایی میثم برات کیک خریدند و امدند خانه ما دستشون درد نکنه. امروز روز تولد شماست ولی من و بابا یکم مشغولیم ولی قول میدم تو هفته دیگ یه تولد کوچیک برات بگیرم. دوست دارم سفید برفی من